کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محسن حنیفی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع     قالب شعر : غزل    

وقتی که اسـماعـیل قـربانگاه می‌رفت            انـگـار کـه جـان خـلـیـل الله می‌رفـت

عباس در خـیمه گـریبان چاک می داد            چون روشـنی چـشم‌های مـاه می‌رفت


کـوثـر به استـقـبـال آتـش رفت انگـار            تا قلب میدان سوره‌ای کـوتاه می‌رفت

آری حیاء نیـزه بیـش از میـخ در بود            سـوی رواق سـیـنـه با اکـراه می‌رفت

شـمـشـیـرهـا الله را تـقـطـیـع کــردنـد            بر روی دست نـیـزه تـنهـا آه می‌رفت

جمع نبـوت با امـامت بر زمین خورد            بابا از این رو روی زانو راه می‌رفت

او چون حـدیثی بر لب شمشـیرها بود            روی عـبا یک مقـتل جانکـاه می‌رفت

روی عـبا زخـم تنـش را جـمع کردند            تا یکهزار و نهـصد و پنجـاه می‌رفت

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : چهارپاره

دق‌م دادنـد جـانـم را گـرفـتـند            همه تاب و تـوانـم را گـرفـتند

جوانی داشتم خوش قـدّ و بالا            فلک دیدی جوانم را گرفـتند؟


فلک پرپر ز کین پیغـمبرم شد            علی اکـبر؛ عـلیِ اصغـرم شد

برایش کوچه وا کردند ای وای            چـقـدر اکـبر شـبـیه مادرم شد

به چشم خود خزانش را نبیـند            غــم آرام جـانـش را نـبــیـنــد

دعـا کـردم سر نـعـش جـوانـم            کسی داغ جـوانـش را نـبـیـنـد

مـبادا گـلـشـنی پـژمـرده باشد             که بی‌گل باغبان افسرده باشد

کسی می‌فهـمد از حال دل من            که در غربت جوانش مرده باشد

گلی که خود بدادم پیچ و تابش            به اشـک دیـدگـانـم دادم آبـش

در این گلشن خدایا کی روا بود            گل از من دیگری گیرد گلابش

زمین خوردی خزانی شد بهارت            نـزارم مـی‌کـنـد حال نـزارت

نــدارد قــوتـی پــاهــایــم امــا            می‌آیـم بـا سـر زانـو کـنـارت

امان از ضرب با شدت علی جان            تو را کشتند با سرعت علی جان

گـلـم از کـیـنه گشتی ارباً اربا            زمین خوردی تو با صورت علی جان

ترک خورده شـبـیه من لبانت            شـبـیه تکه چـوبی شد زبـانت

رمـق دیگـر نـدارد دسـت‌هایم            بگیرد لخته خون را از دهانت

عـلی اکـبـرم! دردت به جـانـم            نـبـی دیـگـرم! دردت به جـانم

نکش پا بر زمین در پیش بابا            عزیز پـرپـرم دردت به جـانم

" به هرجا بنگـرم تنها تو بینم            نشان از روی زیـبای تو بیـنم

به هر جا ردی از جسم تو پیداست            به صحرا بنگرم صحرا تو بینم"

بـنـازم لحـن بابـا گـفـتـنـت را            نکـش از دسـت بابا دامنت را

نشستم روی خاک و با تـحـیر            تمـاشا می‌کـنم جـان‌کـندنت را

فـراقت می‌کـند پیـرم همین‌جا             به من باشد که می‌میرم همین جا

ندارم پای رفـتن سوی خـیـمه            کـنار تو زمـین‌گـیرم هـمین‌جا

نخـواهـد کـرد داغ تـو رهـایم            بـلـرزد مثـل دسـتـانم صـدایـم

پس از وقتی که تابوت تنت شد            گـرفـتـه بوی تو دیگـر عـبایم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد            علی اکـبر؛ عـلیِ اصغـرم شد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما  پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

شـبـیـه فـاطـمه مادر بـزرگت            زمین خوردی تو با صورت علی جان

بند زیر به دلیل تحریفی بودن داستان مقراض زنان و .... حذف شد

چه آهنگین چه با آواز کـشتند            تو را یک عده تیرانداز کشتند

اسـیـر لـشـگـر جـرّاحه بودی            تو را با چند تا مقراض کشتند

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محسن ناصحی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

به گـمانم به سرت هـست مهـیا بشوی            پیـش بـابـای خـودت گـرم تمـنا بشوی

لحظه‌ای صبر کن و پیش نگـاه پدرت            دو قـدم راه بـرو تا که تـمـاشا بـشـوی


تـا بـدانـی دل بـابـات چــرا مـی‌لــرزد            لازم آن است عـزیزم جای بابا بشوی

با قـد و قـامت طـوبـات کجـا می‌دیـدم            که تو در بین عـبای پـدرت جا بشوی

این چه پاشیده شدن بود، گمان می‌کردی            که تو را جمع کـنم باز تو منها بشوی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما  پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ زیرا بر اساس بعضی از کتب تاریخی همچون مقتل مقرم ایشان دارای همسر و فرزند بوده اند؛ ضمن اینکه در قسمتی از  زیارت نامه ای مخصوص که ابو حمزه ثمالی از جانب امام برای ایشان نوشته آمده است: سلام بر تو و بر پدران و فرزندانت پس معلوم می شود فرزند داشته ضمناً کنیه آن حضرت هم در کتب ابوالحسن گفته شده پس نتیجه آنکه اسم فرزندشان هم حسن بوده است

تـا بـدانـی دل بـابـات چــرا مـی‌لــرزد            کاش آنـقـدر زمـان بود که بابا بـشوی

 

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : آرش براری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

بچـه‌ها با گـریه می‌گـیرند پـاهای تو را            بوسه‌باران می‌کند عمّه سر وپای تو را

قبل رفتن از حرم بابا کمی قرآن بخوان            عمه خیلی دوست دارد صوت آوای تو را


صبر کن ای سرو قامت که خرامان می‌روی            صبر کن تا که ببـینم قـد و بالای تو را

بین این جنجال پیدا کردنت دشوار نیست            از هجـوم نیـزه پـیدا می‌کنم جای تو را

چشم‌زخم از کافران خوردی رسول الله من            کاش که پوشانده بودم روی زیبای تو را

چـشم دنـیا دیـد هـمتـای پیـمـبر را ولی            بعد از این دیگر نخواهد دید همتای تو را

گفته بودی با تو اشکم را نمی‌بیند کسی            ای پسر رفتی و دیدند اشک بابای تو را

بی‌جـوانان بـنی‌هـاشـم نـمی‌شد یک‌تـنـه            برد سمت خـیمه جسم ارباً اربای تو را

از دم شـمشـیـرها و نـیـزه‌هـا و تـیـرها            یک به یک جمع‌آوری کردیم اعضای تو را

یا رسـول الله شاهـد باش این بی‌رحـم‌ها            زجرکش کردند فرزندان زهرای تو را

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ای قدت رعناتر از طوبا برو آهسته‌تر            ای شبـیه حضرت طاهـا برو آهسته‌تر

می‌روی و می‌بری دل را به همراهِ خودت            باشد ای تـازه جوان؛ بابا برو آهسته‌تر


چـشم‌هـایم سو ندارد نـورِ چشمانم نرو            می‌روی ای دلـبـرِ زیـبا بـرو آهـسته‌تر

آرزو دارم بغل گیرم تو را ای مهربان            پس در آغـوشم بیا جـانا؛ برو آهسته‌تر

چه تماشایی شدی در لحظه‌های آخری            ای علی در سیرتت پیدا؛ برو آهسته‌تر

مانعـم گـشته حیا تا که بگـیرم بوسه‌ای            کی بگیرم بوسه از لبها؛ برو آهسته‌تر

رفتنت زخم است در جانِ حسینِ فاطمه            اندکی ای یـوسف زهـرا برو آهـسته‌تر

ای بقربانت که جانم را مسخّر کرده‌ای            ای قدت رعناتر از طوبا برو آهسته‌تر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

چشم‌هایم سو ندارد نورِ دو چشمانم نرو            می‌روی ای دلـبـرِ زیـبا بـرو آهـسته‌تر

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مثنوی

مــریـد مــادر مـن قـبـلـه مــراد شـدی            بگـو چکـار کـنم کـم شدی زیـاد شدی

گرفت بر جگـر من شـرار سوخـتـنت            کـریم من! وَسِعَت کُـلِّ شَئ گـشته تنت


به صورت تو رسیدم به صورت افتادم            مرا ببـین سر پیـری به زحـمت افتادم

به مسجد تن تو نیـزه رفـت و آمد کرد            عجیب حـال مرا گـردن خـمت بد کرد

عـلی سابـق من مصطـفای حاضر من            کـمی تکـان بده لبهـات را بخـاطر من

تو دست و پا که زدی کوفه خنده کرد به من            صدا زدم ولدی کوفه خنده کرد به من

تو سر نداری من از غم تو سرگردان            بلند شو به حـرم عمه را برش گردان

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محمد رستمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

پـدری پـیـر شده بر سر نعـش پـسرش            محتضر شد به خدا وای چه آید به سرش

صد و یک دانه تسبیح حسین ریخت زمین            ارباً اربـا شد و پـاشـید تـمـام جـگـرش


نا مرتب شده این خوش قد و بالای حرم            بس که از روی حسد دشمن او زد نظرش

همه از بغض علی بر تن و پهلوش زدن            می‌زدن با دم شمشیر و سنان و تبـرش

به خـدا آیـنه احـمد و زهرا و عـلی ست            این جوانی که لبش تر شده از خون سرش

تا تـسـلی بـدهـند داغ عـلـی را به پـدر            کوفیان هلهـله کردند بخدا دور و برش

عـمـه‌اش آمده از سـمـت حـرم واویـلا            عـمه‌اش آمده با گـریه و چـشمان ترش

زینـبی را که ملک محـرم اسـرار نبود            حال افتاده در این خیل حرامی گذرش

بـرسـانـیـد جـوانـان حـرم را که بـرنـد            جسم صد چاک علی و پدر محتضرش

زانویش خم شده این سرو خزان دیده ولی            بعد از این کاش بلایی نکند خم کمرش

رنگ رخساره او رفت و کمر هم پیچید            تا شنید بانگ اخا، ادرک اخای قمرش

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر و حفظ بیشتر شأن امام بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

زانویش خم شده این پیر جوان مرده ولی            بعد از این کاش بلایی نکند خم کمرش.

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ای علی‌هایی که اطرافـم تجـلّا می‌کنید            چشم های خسته‌ام را مثلِ دریـا می‌کنید

قطعه قطعه بر زمین افتاده‌اید و با ادب            مرگ‌ِ بابـای ز پـا افـتاده امضا می‌کنید


یک علی ارسال کردم صد علی شد ای جوان            ای علی‌ها! قامتم را از چه رو تا می‌کنید؟

یک عـبا دارم برای بردنِ ای قـطعه‌ها            روضه خوانی پیشِ من از ارباً اربا می‌کنید

حاصلِ عمرم شده چندین نفر روی زمین            ای علی‌ها! گردِ هم آئید؛ نجوا می‌کنید؟

دشت را پُر کرده‌اید از تکّه‌های این بدن            این همه پاشیدگی در قلب غوغا می‌کنید

عنقریباً جان دهم پای شماها تک به تک            ای عـلی‌هایی که اطرافـم تجلّا می‌کنید

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : احمد علوی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

قطعه‌هایی از تنش قـطع یقـین پیدا نشد            دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد

تیرها اجزای اکبر را به صحرا دوختند            اسب زخمی شد، رکاب افتاد، زین پیدا نشد


تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد وشکست            بر رکـاب سبز پیغـمـبر نگـین پیدا نشد

ناگهان شیرازه‌اش پاشید از هم بعد از آن            شـرحی از آیـات قـرآن مـبـین پیدا نشد

هر دو عالم را ملائک زیر و رو کردند و هیچ            سرزمینی برتر از این سرزمین پیدا نشد

گـشـتـه‌ام اما بـرای زائـر کـویش شـدن            بهتر از حال و هـوای اربعـین پیدا نشد

کربلا را از علی‌هایش فقط باید شناخت            جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد

صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی            غیر حـیدر یک امیرالمـؤمنین پیدا نشد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : ناصر دودانگه نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

یک علی آمد به میدان لشکری را مات کرد            چون توسل بر علی و مادر سادات کرد

بی‌مهابا، صف شکن، طوفان حیدر را ببین            مجـتبی و فـاطمه، شبه پیـمـبر را ببـین


لشکری را ضربه‌هایش رهسپار خاک کرد            لافتی الا علی در مـعـرکه کولاک کرد

ضجـه‌هـای خلـق از تیـغ عـلی در آمده            هرکسی باسر به جنگش رفته بی‌سر آمده 

آن چنان شمشیر زد شد زنده یاد ذوالفقار            چاره‌ای لشگر ندارد در مصافش جز فرار

با وجود یک عـلی تـنهـا نـمی‌مـاند ولی            کوری چـشم حسود از پا نیـفـتاده عـلی

کربلا می‌لـرزد از یا حـیـدر تکـبـیر او            انتـقـام سیـلی زهـراست هر شمـشیر او

لرزه می‌انداخت بر هر لشگری و هریلی            یا عـلی‌هـای عـلی بن حـسـین بن عـلی

رفـت خـیـمه گـفت بابا تـشـنه‌ام آبی بده            بـیـقـرارم بـر دل بی‌تـاب من تـابی بـده

مهر زهرا بود آب اما حسین آهی کشید            شبه خاتم تـشنه بود اما فقط خاتم مکـید

بهتر از این جام در دنیا و عقبی جام نیست            کام از مولا گرفته ست این جوان ناکام نیست

رفت میدان و دوباره محشری را زد رقم            یکصد و هشتاد تن را کشت تیغش دست کم

وای از آن ساعتی که چشم‌هایش تار شد            بی‌رمق شد از عطش کار علی دشوار شد

لشگر آمد، بی‌هوا یک ضربه بر فرقش نشست            هیبت طوبایی آن صورت زیبا شکست

مرکبش او را به سمت قتلگاهش برد آه            یاد کوچه پیکر او ضربه‌هایی خورد آه

اسم کـوچه آمد و کـوچه برایش باز شد            گـفت یا زهرا دهان زخـم‌هایش باز شد

بعد سنگ و تیر و نیزه نوبت شمشیر شد            غارتش آغاز شد صدها علی تکثیر شد

غیر بوسه آرزوی دیگری زینب نداشت            جای سالم در تنش اندازۀ یک لب نداشت

داغ او داغ عـظـیـم عــمـۀ سـادات شـد            پیکرش در دست نیزه دارها خیرات شد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : جواد کریم زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : قصیده

وقت اذان ظـهـر چـو اذن اذان گـرفت            گویی مسیح کرب و بلا تازه جان گرفت

اعـجـاز بین چه کرد اذان گوی کـربلا            کاری که جان هر دو جهان، جان از آن گرفت


لـب‌تـشـنه لب گـشـود و ز الله اکـبـرش            تنها نه جان حسین که جانی جهان گرفت

گـفــتـا شـهــادتـیـن بـه یــکــتــایـی الـه            بر لب گـواه، خـاتم پـیغـمـبران گـرفت

آغـوش دشت گـشت پُر از هیبت عـلی            وقـتی شـهـادتـین عـلی در اذان گـرفت

قامت قـیامـتی که به قـد قـامت الصلوة            از قـامتـش بلـند ستـون، آسـمان گرفت

سرو قدش چو محشر و محشر ز قامتش            حشر دگر ز قـامت رعـنا جوان گرفت

شـبـه رسـول بود و به معـراج کـربـلا            بر عرش گام زد ز بُراقش عنان گرفت

بعد از نماز ظهر که اذن جهاد خواست            گویی ز شاه تشنه لبان تازه، جان گرفت

چکمه به پا نموده حمایل به دوش و بعد            بر سر نهاده خُود و به دستی کمان گرفت

با دست دیگـرش ز کـمر تیغ حـیـدری            بر لب سـرود ناد عـلی تـوأمـان گرفت

آن سبـز پوش هـاشـمـیان آفـتـاب مهـر            همچون شهاب رخصتی از ‌کهکشان گرفت

فرمود می‌روی و رود جـان ز تن مرا            خوش می‌روی برو که دلم، آنچنان گرفت

گامی بـزن بـرابـر من شـبـه مصطـفی            با رفـتن تو قـلب زمین و زمـان گرفت

شد عـازم نـبـرد و ز هَلْ مِنْ مـبارزش            خصمش رمید و جان ددان بی‌امان گرفت

برگـشت تـشـنه لب به بر شاه عـالـمین            او را حسین کام و زبان در دهان گرفت

یعنی که تشـنه‌تر ز پسر هست این پدر            دل ها به حال خسرو لب تشنگان گرفت

همچون علی به خیبر کرب و بلا، علی            آمد دوبـاره سـر ز تن مـلـحـدان گرفت

ناگه حـسین دید که هنگامه‌ای به پاست            خورشید دشت کرب و بلا ناگهان گرفت

آه از دمی که همچو علی فرق او شکافت            جـا در مـیان حـلـقـۀ اهـریـمنان گرفت

هر کس که داشت تیغ و سنان زد به پیکرش            هر کس نداشت عاریه از این و آن گرفت

آه از دمی که پیکر او گشت چاک چاک            گل بوسه‌ها ز خنجر و تیغ و سنان گرفت

آه از دمی که زین غم جان سوز فاطمه            زانوی رنج و غم به بغل در جنان گرفت

آه از دمی که چـشـم تـر بـاغـبـان بدیـد            که اندر بهار عمر گلش را خزان گرفت

آه از دمی که خسرو لب تشنگان رسید            بر دامنش حسین سر خون چکان گرفت

گـفتا که در عـزای تو افـتـاده‌ام ز پـای            افـتاده‌ام ز پا دل کـون و مکـان گـرفت

گـفـتا پـدر فـدای لب خشک و تـشنه‌ات            روح و روان ز پیکر شاه زمان گرفت

گـفتا ببـین پـدر که چه سیراب گـشته‌ام            سیراب شد ز کوثر و، خلد آشیان گرفت

زینب اگر نـبـود، سـر نـعـش اکـبـرش            می‌داد جان حسین چو از او توان گرفت

روی عــبـا نـهـاده تـن چـاک چـاک او            از بحر بُردنش مدد از هر جوان گرفت

خاموش ای جواد کز این شعر جان گداز            خون شد دو چشم و قلب امام زمان گرفت

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثمن

دیـر افـتاد ولی رشته به رشته شده بود            بدنش از تب خـورشید بـرشته شده بود

تا عـبا زیـر سـرش رفت هـوایی‌تر شد            بال بـالی زد و دیـدنـد فـرشـته شده بود


داغ او ساخت از ارباب قـتیل العـبرات            این پیمبر تنش از روضه سرشته شده بود

رشته عمر حسین است که گفت آینه بین

مثل صد دانه تسبیح شد و ریخت زمین

از قـلم کاش می‌افـتاد رجـزهـاش کـمی            تا که بیرون ندهد لخته پس از باز دمی

داشت خندیدنشان کار خودش را می‌کرد            طبق معمول رسید عمه؛ عجب پا قدمی

با پـدر یک یک اعـضاش نـمی‌آمد راه            کاش می‌شد که بسازند همین جا حرمی

خوانده از قـصه انگـور پـدر رازِ پـسر

کاش می‌کرد کسی دور پدر را، ز پسر

کـار مشکـل شد و دیـدنـد به زانـو افتاد            گـرۀ مـعـجـر زیـنـب بـه تـکـاپـو افـتـاد

چادرش را که تکان داد عیان شد محشر            قـسـم عــمـۀ سـادات بـه گـیــسـو افـتـاد

میخ و دیوار و در خانه به چشمش آمد            گـذر چـشـم عـقـیـلـه که به پـهـلـو افـتاد

پهلویش حُبّ علی داشت که درکوچه شکست

جگرش وقت اذان بر افـق نیزه نشست

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

صحنهٔ روضه در این جمله مجسم باشد            پشت هر قـدّ رشـیدی دو قـد خـم بـاشد

من و لیلا به روی چشم بزرگت کردیم            عـمـر مـا با قـد و بـالات منـظـم بـاشد


مـادری‌تر ز همه؛ راه بـرو؛ کیف کنم            دیـدن قــامـت تـو لـذت عـمــرم بـاشـد

در پی‌ات آمدم از خیمه محاسن بر دست            بسکه شأن تو در این رتبه معظم باشد

با زمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم            حـق بده تا به قـیـامت کـمـرم خـم باشد

از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است            هرچه می‌چـیـنم عزیزم بدنت کـم باشد

تا که زانوم زمین خورد همه خـندیـدند            با غـمت شـادی این قـوم فـراهـم بـاشد

چه کـنـم پیـکـر تو از بـغـلـم می‌ریـزد            صد و ده تا پـسر امروز به دستم باشد

تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند            دنـدۀ خـورد شـده شـاهـد حـرفـم بـاشـد

کوچه‌ای باز شد و از دوطرف می‌خوردی            جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد

پای نامـوس؛ وسـط آمده برخـیز عـلی            عمه‌ات بی‌من و تو بی‌کس و محرم باشد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : سعید مرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

چشم‌ها چون چشمه‌ای جوشید و دریا گریه کرد           آسمان لرزید و دل نالید و صحرا گریه کرد

ماه بر سر می‌زد و ابری پُر از فریاد شد           در زمین غوغا شد اما عرش اعلی گریه کرد


شبه پیغمبر میان خاک و خون غلطیده شد           حضرت روح الامین نالید و طوبی گریه کرد

خـیره شد وقـتی به سوی خـیمه آل عـبا           بغض کرد آن لحظه و در بین اعدا گریه کرد

کائنات از هم جدا شد لحظه جان دادنش           نوح بر سر می‌زد اما خضرو موسی گریه کرد

بند بند پیـکـرش از هم جـدا افـتـاده بود           نوحه خوان شد زینب کبری و بابا گریه کرد

تکه تکه بر زمین می‌ریخت سَرو هاشمی           در میان خـیمه‌ها چشمان سقا گریه کرد

لخـتۀ خـون گـلـو راه نفـس را بسته بود           زلف او در دست دشمن بود و تنها گریه کرد

آنقَدَر پا بر زمین کـوبید زیر دست و پا           ارباً اربا شد قد رعنا و اعضا گریه کرد

فرق او شقّ القـمر شد در بـلای کـربلا           خنده‌های دشمن از یک سو و مولا گریه کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به دلیل انطباق با روایات معتبر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا همانگونه که علامه مجلسی در جلاء العیون ص ۵۷۴ مرحوم خراسانی در منتخب التواریخ ص ۲۳۱ و شیخ عباس قمی ( بطور ضمنی) در نفس المهموم ص ۲۷۵ تصریح کرده اند حضرت لیلا قبل از کربلا فوت کرده بودِ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

بند بند پیـکـرش از هم جـدا افـتـاده بود           نوحه خوان شد زینب کبری و لیلا گریه کرد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن مطالب حذف شد

نیزه‌ای در بین پهلوی علی جامانده بود           دست بر پهلو رسید آنجا و زهرا گریه کرد

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

کـربلا دشتِ بلا خـوانـده و نامـیده شده            دلم از داغِ علی خون شده! رنجیده شده

قـامتِ تـازه جـوانم شده با خـاک؛ یکی            جـای جـایِ بـدنـش رفـته و سائـیـده شد


نـیـزه‌هـا آب نـداده پــسـرم را کـشـتـنـد            با لب تشنه به خون خفته و غلتیده شده

روی پیـشانی‌اش افتاده چه ردّ شمـشیر            لبش از فرطِ عطش خشک و چروکیده شده

گلِ لیلا شده پرپر، چه به هم ریخته است            نه که با دست! که با تیر و کمان چیده شده

می‌گذارم نگران! صورتِ خود را با اشک            به روی صورتِ زیبایِ خـراشـیده شده

شیـشۀ عمر علی اکبرِ من خورد زمین            کمرم خم شده و... وای چه پاشیده شده

می‌بـرم بـیـنِ عـبا دار و نـدارِ خـود را            با همان دست که یخ کرده و لرزیده شده!

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : روح الله قناعتیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

یـادگـار از  نـفَـسِ پـاک پـیـمـبـر دارم            ذوالفـقـار دو دمِ حـضرت حـیدر دارم

با تو از نکـهت سیـبی، ازلی لـبـریزم            در دلــم، رایـحـۀ یــاسـی مــادر دارم


شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان            سر خوشم شادم از این که علی اکبر دارم

من علی اکبری‌ام، حیدری‌ام، مادری‌ام            شادکـامـم که سه تا شعـبۀ کـوثر دارم

گرچه دستان من از شیر جمل کوتاه است            شـاه‌زاده پـسـری، جـای بـرادر، دارم

در قد و قامت رعنای تو هفتده رکعت            احمد و فاطمه و حـضرت حیدر دارم

حـاجی کعـبۀ چـشـمان سـیـاهت شده‌ام            این چه حالی‌ست که در لحظۀ آخر دارم

عاشقم دل به دلم نیست عزیزم تو بگو            با چه حالی دم رفتن دل خود بردارم؟

روضۀ رزم تو شد مقتل جان کندن من            چقدر دور و برم روضۀ مضطر دارم

رشـتـه‌های تن صد پـارۀ تـسبـیحت را            می‌دهـم قـول خـودم بین عـبـا بـردارم

اینکه پشت پدر و پهلوی تو می‌شکـند            یـادگـاری‌سـت، که از حـادثۀ در دارم

یـا بـنّـیَ  لـعـن الله  بـقــومـاً ذبـحـوک            یـا بــنّـیَ  لـعـن الله  بـقــوماً قــتـلـوک

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : علی ساعدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای روشـنــای دیـدۀ بـابـا عـلـی عـلـی            افـتـاده‌ای به دامن صـحـراعـلی عـلی

این دشت لاله‌گون شده ازبذل پیکرت            مبـهـوت مـانده‌ام به تمـاشا عـلی علی


فـرقت شکـافـتـنـد که هـمـنام حـیـدری            پهلـو شکـسـته‌ای گل زهـرا علی علی

تا جان دهم کنار تو همدست گـشته‌اند            داغِ جـوان و خـنـدۀ اعـدا عـلـی عـلی

بی‌تو عـصای پیـریِ درهم شکـسـته‌ام            دیگر چگـونه پا شوم از جا علی علی

برخـیز نـور چشمم و دست مرا بگیر            تا خـیـمه‌ها بـبر پـدرت را عـلی عـلی

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

کار من نیست تنت را ز زمین بردارم            مثل این است که از خاک نگین بردارم

عضوهای تو در این بادیه تکثیر شدند            همۀ گرگ صفت‌ها ز تنت سـیر شدند


تا کنار تو مرا محـتضر و گـریان دید            پدری در صف دشمن پسرش را بوسید

من کنار تو شکـستم همه این را دیدند            نیزه‌ها یک به یک اعضای تو را دزدیدند

شده یک تیـر ولی چند نشان کشتن تو            مجلس خـتـم حـسین است کـنار تن تو

خیز از جا و ببین سخت‌ترین مرحله‌ها            از حـرم آمـده عـمّـه وسط حـرمـلـه‌ها

نیـزه‌ها از کـمـر تا شده‌اش دور شوید            هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید

ترسم این است که در دشت تنش گم بشود            نـکـنـد زیــنـتـیِ نــیــزۀ مــردم بـشـود

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

خوب شد اشکِ نـم‌نـمی داریم            بین این سـیـنه‌ها غـمـی داریم

سـایــۀ زیـرِ پـرچــمـی داریـم            شـبِ هـشـتِ مُـحـرَّمی داریـم


کاش کرب و بلا به ما بِدهـند

اِذنِ پـائـیـنِ پـا بـه مـا بِـدهـنـد

تا زمـان هست گریه باید کرد            چشم را بست، گریه باید کرد

نَـده از دست، گـریه باید کرد            شامِ تیـرهَ‌ست، گـریه باید کرد

بَر حسین و به حال و روزِ تنش

بر هـمـان زخـمِ کـاریِ بدنش

کـاش در روضـه‌هـای اربـابم            کـاش در کــربــلای اربــابــم

پــای پــائــیـنِ پــای اربــابــم            مـن بـمـیــرم بــرای اربــابــم

مـی‌کـشـد مـاتـمـت مـرا آخـر

شب جمعه است و فاطمه مضطر

دلِ مـا و صفـای شـش گـوشه            سـر و جـانم فـدای شش گوشه

کُشته ما را هـوای شش گوشه            این دو تا گوشه‌های شش گوشه

دیگر از این چه می‌شود بهتر

مـا گـدای تـوأیـم عـلـی اکـبـر

گـام‌هـا، گـام‌هـای پـیـغــمـبــر            در صـدایش، صـدای پیغـمبر

حـیـدری در هـوای پـیـغـمـبر            پـشـت سـر ردپـای پـیـغـمـبـر

ایـن قــدم‌هــا، قــدم زدن دارد

جـامـۀ حــیـدری بـه تـن دارد

اهل خیمه همه به دور و برش            حرمی بی‌قـرار و دربه درش

عمه‌اش شانه می‌زند به سرش            مـیـوۀ قـلب و حـاصلِ پـدرش

قُـوّتِ حــیـدری بـه دسـتـانـش

می‌درَد ذوالـفـقـارِ چـشـمـانش

رفت و یک محشری به راه افتاد            یک تنه لـشگـری به راه افتاد

ثـانـی حـیــدری بـه راه افـتـاد            شِـبهِ پیـغـمـبری به راه افـتـاد

هر که آمد جلو سرش را باخت

لشگری را به دردسر انداخت

زده یـکــبــاره تـا دلِ لـشـگـر            شد فراری عـدو به دور و بر

کرده محـشر به پا عـلی اکـبر            خواست برگردد و ولی دیگر

خون به چشمان اسب بارید و

مـرکـبـش راه را نمی‌دید و...

چـشـم‌های عـقـاب شد بـسـتـه            داشت می‌رفـت نرم و آهـسته

می‌خورد ضربه ضربه پیوسته            وای از دست نـیـزه، از دسته

پـیـکـرش ذرّه ذرّه مـی‌ریــزد

از تــنـش ذرّه ذرّه مـی‌ریــزد

مـثـل تـسـبـیح پـاره‌ای هر جا            هر طرف رفته زیر دست و پا

پـهـن بـایـد شـود عــبـایـی تـا            پدرش، یک به یک علی‌ها را

بعد تو می‌شـود حـسـین تنـهـا

بـعـد تـو خـاک بـر سـر دنـیـا

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : مصطفی متولی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

شرافت مات تشریفات والای علی‌اکبر            تعالی شمّه‌ای از شأن اعلای علی‌اکبر

معـاد پیچـش زلفش نماد محـشر کبری            قیامت جلوه‌ای از قد و بالای علی‌اکبر


تجلّی‌های پیغـمبر در این آئینه بی‌وقـفه            حرم را می‌کند محـو تماشای علی‌اکبر

هم آوردی ندارد شیر حق در جنگ رو در رو            هزار الله‌اکبر، کیست هـمتای علی‌اکبر

به یک جولان چشمش قلب اردوگاه دشمن ریخت            عجب شوری به پا کرده ست غوغای علی‌اکبر

نه تنها بهر استقبال از او پیغمبر آماده ست            خـدا آغـوش واکرده مـهـیّـای علی‌اکبر

اگرچه حاصل عمرحسین از دست رفت اما            به رسم صبر تاب آورد تا پای علی‌اکبر

غم فرزند سنگین است، تا می‌شد تحمل کرد            ولی آخر به خاک افتاد بابای علی‌اکبر

به خاک افتاد طوریکه همه گفتند دق کرده            به خاک افتاد بین ارباً اربای علی‌اکبر

حسین افـتاد از پا موقـعی که دید افتاده            شکـافی بین ابـروهای زیبای علی‌اکبر

مسیحا آفرین آهی کشید و از نفس افتاد            خدایا کاش امکان داشت احیای علی‌اکبر

عـلی را تکه تکه از تمام دشت آوردند            ولی کامل نشد انگار اعضای علی‌اکبر

تنش را در عبا چیدند پیش چشم بابایش            عموعـباس با دیگر عموهای علی‌اکبر

وحالا بین دارالحرب دور عمۀ سادات            بنی‌هـاشم همه جمعند، منهای علی‌اکبر

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

سـلام! صـبـح تـجـلی خـانـدان حـسین!            سـلام! روشنی چـشـم مـهـربان حسین!

بدون نور تو خورشید محتضر شده است            پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین


برای اینـکـه تـجـلی کـنی به نام شهـیـد            چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین

تو از حـسـینی و سوی حـسین بـازآیی            که بازگـشت تو بـاشد به آسـتان حسین

بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ            بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین

تـو را بـریـده بـریـده صـدا زده پـدرت            چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین

کنار حائـر تو آسـمان نـشـسته به خاک            کنار تو به زمین خورده زانوان حسین

در این عـبا جگـر پاره پاره زهـراست            که روی هم همگی می‌شوند جان حسین

اجـازه‌ای بـده تا بر حـسین سجـده بریم            که از گلوی تو جاری شده اذان حسین

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

در این عـبا جگر پاره پاره حسن است            که روی هم همگی می‌شوند جان حسین